در این مقاله از کلینیک محیا قصد داریم تا ادامه نظریه رشد حسی _حرکتی
کودکان پیاژه رابررسی کنیم.در مقاله قبل روند ها و قضایا در رشد شناختی
اطفال و مراحل فرعی رشد حسی_حرکتی را توضیح دادیم و مراحل مختلف
را بررسی کردیم. در ادامه قصد داریم تا واکنشهای کودک دربقیه مراحل را
بیشتر توضیح دهیم.
مرحله فرعی پنج(12تا18ماهگی):
کودکان در این مرحله میتوانند به جابجایی اشیا پی ببرند.آنها دیگر شی را
که در جلوی چشمتنشان به جای دیگری منتقل می شود در جای اولش
جستجو نمی کنند.اما کودک در مرحله فرعی پنج هنوز درک کاملی از
پایداری اشیا ندارد.پیاژه برای آزمایش محدودیتهای کودکان ،آزمون ساده ای
انجام داد. وی سیب زمینی دخترش را داخل جعبه ای گذاشت
که درپوش نداشت.پیاژه آنچه اتفاق افتاده بود را چنین توضیح میدهد:
سیب زمینی دخترم را گرفتم و در حالی که ژاکلین شاهد قضیه بود آن را
داخل جعبه گذاشتم.سپس آن را زیر پتو بردم و بدون آن که ژاکلین ببیند
جعبه را وارونه کردم.بعد جعبه خالی را از زیر پتو بیرون آوردم.به ژاکلین که
نگاهش را از پتو برنداشته و فهمیده بود من در زیرپتو کاری کرده ام گفتم:
( ممکنه سیب زمینی را برای بابا بیاوری؟)او نگاهی داخل جعبه انداخت
و آن را زیر و رو کرد.نگاهی به من کرد و دوباره نگاهی به جعبه انداخت.
نگاهی هم به پتو انداخت و الی اخر .اما به فکرش خطور نکرد که پتو را
بلندکند و سیب زمینی را زیر آن جستجو کند.توجه کنید که در این مرحله،
پنهان کردن اشیا از محلی در محلی دیگر باید جلویچشم کودک اتفاق بیفتد.
اما هنوز جستجوی اشیا توسط کودکان ،بر اساس اطلاعات بصری انجام
می شود.در این مرحله استنباط منطقی و بازنمایی ذهنی اشیا در بین نیست.
مرحله فرعی ششم(18تا24ماهگی):
در اخرین مرحله که مرحله 18تا 24 ماهگی است کودکان از قید اطلاعات عینی
حاصل از حواس خود بیرون می آیند. حالا می توانند از دنیا بازنمایی ذهنی داشته
باشند و محل اشیا را پس از یک رشته جابجایی در جلوی چشمشان بیایند.آنها
می توانند محل اشیارا تجسم کنند.
پایداری اشیا و رفتار طفل:
پیاژه در توصیف رشد شناختی اطفال به تبیین رفتار رایج اطفال می پردازد .
برای مثال کودکی که در مرحله فرعی پنج رشد حسی و حرکتی بهسر
میبرد و با وجود تلاش اطرافیانش برای جلوگیری از پرت کردن اسباب بازیها
از جعبه اسباب بازیها به کارش ادامه میدهد سو نیتی ندارد.او در واقع
واکنشهای چرخشی ثالث را انجام می دهد. یا مثلا بازی دالی موشه
را در نظر بگیرید. شما صورت تان را زیر دستهای خود مخفی می کنید
و بعد دستهای تان را از روی صورت خود بر میدارید. وقتی اطلاعات کودک
در مورد پایداری اشیا بیشتر می شوددست شما را کنار می زند و صورت
شما را نمایان میکند.وی با این کارش نشان می دهد که انتظار دارد هنوز
آنجا باشید.گاهی نیز طفل چهار ماهه پس از لحظاتی تنهایی بازی کردن
ناگهان بهشدت زیر گریه میزند.متوجه می شوید وی اسباب بازیش را جایی
انداخته که آن را نمی بیند.چون اطفال کم سن و سال فعاله دنبال اشیای
پنهان شده نمی گردند اسباب بازیش را بر میدارید و آن را جلوی چشمش
می گذارید و همین کار گریه اش را قطع می کند.
بررسی دقیق نظریه پیاژه:
توصیف پیاژه از رشد شناختی خردسالان و اطفال بسیار جالب است و
بررسیهای صورت گرفته در سراسر دنیا از دیدگاه وی در مورد زنجیره
فراگیری این مهارتها توسط کودکان حمایت میکنند.اما برخی نکات مهم
باقی می مانند. یافته های جدید از دو جهت با نظریه پیاژه مغایرند.اولا
اطفال کم سن و سال بیش از آنچه پیاژه تصور میکرده متوجه پایداری اشیا
هستند.ثانیا تاکید خاصی برکنش به عنوان ابزار اصلی اطفال در فراگیری
دانش دارد درحالی که تحقیقات جدید نشان می دهند اطفال پیش از آن
که بتوانند به طرف اشیا دست درازی کنند یا آنها را دستکاری کنند،
اطلاعات زیادی دربارهاشیا دارند.علاوه بر این ممکن است یک خطای
منطقی اساسی در این مطالعات روی داده باشد. چون اطفال نمی توانند
یک تکلیف خاص را انجام دهند نمی توانیم بگوییم پس نمی توانند از عهده
آن تکلیف برآیند. کودکان ممکن است بتوانند تکلیفی را انجام دهند ولی انگیزه
کافی برای انجامدادنش نداشته باشند یا نتوانند حرکات فیزیکی لازم را برای
جستجو و به دست آوردن اشیا در آزمایش پایداری اشیا
انجام بدهند.
به نظر پیاژه هرگاه طفل نتواند تکلیف خاصی را انجام دهد می توان گفت
نمیتواند و قابلیت انجام دادن آن را ندارد:یعنی کودک کارکشتگی شناختی
لازم را ندارد. ولی برخی از روان شناسان با این دیدگاه مخالفند و میگویند
اگر ویژگیهای فیزیکی تکالیف را اصلاح کنیم شاید نتایج دیگری به دست آید.
برای مثال میتوانیم نوع پوششی را که برای پنهان کردن اشیا از آنها استفاده
می کنیم تغییر بدهیم.پس اطفال ممکن است مدهت پیش از آن که بتوانند
حرکات هماهنگ لازم برای نشان دادن دانش مورد نیازتکالیف پیاژه را انجام
دهند،مفهوم پایداری اشیا را بفهمند.برخی از روانشناسان می گویند کودکان
2 تا 4ماهه نیز تا حدی متوجه پایداری اشیا هستند.بخش اصلی در بحث پایداری
اشیاء تلفیق دو کنش مجزا به صورت زنجیره وسیله هدف است،مثل دراز کردن
دست و برداشتن پوشش مربوطه برای به چنگ آوردن اسباب بازی پنهان شده
و بازی کردن با آن.طبق نظر پیاژه ادغام طرحواره های مجزا در قالب زنجیره نیت،
وسیله، هدف پیش از مرحله فرعی چهار (حدوداهشت ماهگی) روی نمیدهد.
پس ظاهرا پیاژه مفهوم پایداری شی را با رفتارهایی آزموده است که طبق نظر
خودش اطفال مورد نظر توان و یارای انجام آنها را نداشته اند.اما حامیان پیاژه
می گویند مطالعاتی که تکالیف مورد نظر پیاژه را آسان می کنند در واقع مهارت
مورد نظر پیاژه رانمیآزمایند و توضیحات دیگری در مورد یافته های آنها ارایه
می دهند. علاوه بر این آنها می گویند اگرچه پیاژه متوجه نقش مهم ماهیت
تکالیف نبوده است ولی هدف اصلی وی توصیف کلی چگونگی تشکیل
مهارتهای شناختی بوده است.
جمع بندی
توصیف پیازه از رشد شناختی اطفال نقطه شروع بسیار خوبی است. در عین
حال شواهد موجود در زمینه امکان تاثیر گذاری سایر عوامل بر عملکرداطفال به
ما هشدار می دهد که باید در صدور حکم قطعی راجع به توانایی یا ناتوانی
اطفال و خردسالان محتاط باشیم.اگر کودکان را به روش پیاژه بیازماییم،طبیعتا
همان مسیر مورد پیش بینی وی را طی می کنند.اما اطفال نسبت به الزامات و
خصوصیات تکالیف خیلی حساس اند. با تحلیل مهارتهای لازم برای انجام موفقیت
آمیز تکالیف می توان پی برد که چرا کودکی از انجام یک تکلیف در می ماند.کودک
برای بیرون آوردن اشیای پنهان شده باید از مهارتهای لازم برای هماهنگی چشم
ودست ، مهارتهای حرکتی، ادراک سه بعدی و تواناییهای حافظه ای برخوردار
باشد.اما پیاژه به این مهارتها توجهی نکرده و این کار را به عهده دیگران گذاشته
است.شاید کودکانی که از انجام تکالیف باز می مانند یک یا چند مورد از این
مهارتها یاتواناییها را نداشته باشند.پس بررسی دقیق تر تکالیف به ما خاطرنشان
می سازد که بین دانسته های کودک و روشهای پیاژه برای آزمودن این تواناییها
تفاوت قائل شویم چرا که شاید اطفال بیش از آنچه پیاژه میپنداشته ، توانمندند.
ما رو در شبکههای اجتماعی دنبال کنید