در این مقاله از کلینیک محیا قصد داریم تا ادامه نظریه رشد حسی _حرکتی
کودکان پیاژه را بررسی کنیم.در مقاله قبل روند ها و قضایا در رشد شناختی
اطفال و مراحل فرعی رشد حسی_حرکتی را توضیح دادیم و مرحله فرعی
یک را بررسی کردیم. در ادامه قصد داریم تا واکنشهای کودک درمراحل مختلف
را بیشترتوضیح دهیم.
واکنشهای چرخشی نخستین(1تا 4ماهگی):
مرحله فرعی دو:
بارزترین ویژگی مرحله فرعی دو، ظهور کنشهایی است که مدام تکرار می شوند.
این کنشها را واکنشهای چرخش اولیه می نامند.این واکنشها از آن جهت ابتدایی
هستند که بر بدن طفل متمرکزند نه اشیای بیرون و چرخشی هستندچون تکرار
میشوند.اطفال،برخی رویدادهای جالب را دوباره خلق میکنند.برای مثال طفل
شست خود را سهوا داخل دهانش می کند.این عمل برایش لذتبخش است
به همین دلیل پس از آن که شست از دهانش بیرون می آید در صدد پیدا
کردن دوباره دهانش بر می آید.
واکنشهای چرخشی ثانویه(4تا 8ماهگی):
مرحله فرعی سه:
اکنون طفل رفتارهای جدیدی به نام واکنشهای چرخشی ثانویه انجام
میدهد.اطفال در این مقطع سنی ،به پیامدهای اعمال خود در محیط
خارج علاقه مند می شوند نه به بدن خویش.ثانویه بودن آنها نیز به
همین دلیل است.طفل کاری می کند که واکنشی در محیط ایجاد کند
:مثلا جغجغه اش را تکان می دهد و از صدای آن تعجب می کندو دوباره
جغجغه اش را به صدا درمی آورد و به صدایش گوش می دهد و این کار
را دوباره تکرارمی کند.
هماهنگی واکنشهای ثانویه(8تا 12ماهگی):
مرحله فرعی چهار.
در مرحله فرعی چهار،کودک می تواند برای رسیدن به یک هدف به دو
یا چند راهبردهماهنگ متوسل شود.همین قضیه نشانگرتشکیل قصد و
نیت در کودک است.منظورهاو هدفها از هم جدا می شوند.کودک از
خودش پشتکار نشان می دهد. برای مثال اگردست تان را جلوی
اسباب بازی بکیرید دستتان را کنار می زند.کودک این کنار زدن ها
را با دراز کردن دستش و چنگ زدن به اسباب بازی انجام می دهد.
واکنشهای چرخشی ثالث(12تا 18ماهگی):
مرحله فرعی پنج.
در مرحله پنج،واکنشهای چرخشی ثالث نمایان میشود.اگرچه هنوز
کنشهای تکراری هستند و چرخشی،اما رونوشت و کپی یکدیگر
نیستند.حالا کودکان دنبال تازگی هستند.در این مقطع سنی کودکان
مثل دانشمندان کوچکی هستند که دنیا را می آزمایند تا به خصوصیات
و رازهایش پی ببرند.کودکان در مرحله فرعی پنج اشیا رابلند و آنها را ار
روی تخت خود پرت می کنند و به صدای برخوردآنها با زمین گوش
می دهند و صحنه اصابت آنها با زمین را تماشا می کنند.وقتی آن اشیا
را روی تخت شان می گذارید دوباره آنهارا پرت می کنند.باید تمام چیزها را
بطور فیزیکیانجام دهند.وقتی می خواهند ببینند آیا سه چرخه شان زیر میز
جا میگیرد یا نه باید عملا و از لحاظ فیزیکی آن را آزمایش کنند:آنها نمی توانند
اندازه ها را با نگاه کردن تخمین بزنند.
تدوین منظورهای جدید از طریق ترکیب ذهنی(18تا 24ماهگی):
مرحله فرعی شش.
مرحله فرعی شش،شروع بازنمایی است.در این مرحله،خردسالان می توانند
به اشیایی که مستقیما در اختیار ندارند فکر کنند و عملیات فیزیکی روی آنها
انجام دهند.آنها تاحدودی می توانند در ذهن خویش آزمایش و خطا را انجام دهند.
در مرحله فرعی پنج کودکان از لحاظ فیزیکی آز مایش و خطا انجام می دهند ولی
در مرحله شش راههای مختلف را بطور ذهنی می آزمایند.حالا کودک می تواند به
اشیا علی رغم عدم حضورفیزیکی آنها بیندیشد.قبلا برای او قاشق وسیله ای برای
لیس زدن، غذا خوردن یا صدا درآوردن بود اما حالا آن را نماد یک شی دیگر مثل آدمها
یا گیتار در نظر می گیرد.این کودکان می توانند از زبان نیز استفاده کنند که باز هم
معرف توانایی آنان در بازنمایی امور است.در این مقطع، طفل در واقع از محدوده
کنشهای هماهنگ به بازنمایی نمادین رسیده است.
تغییرات رفتاری اصلی در مراحل فرعی رشد
حسی_حرکتی چه هستند؟
به نظر پیاژه کارایی نشانه شناختی سبب ساز بازنمایی ذهنی می باشد که از
کارایی نمادین یا توانایی استفاده از اشیا به عنوان مظهر ونماد چیزهای دیگر،
کلی تر است.توانایی کاربرد نماها،امکان انعطاف پذیری و خلاقیت خیلی بیشتر را
فراهم میآورد چون مثلا کودک می تواندفرض کندکه دستمال سفره کلاه است و با
آن به عنوان کلاه بازی کند.پیاژه معتقد است تفکر نمادین زمینه ساز استفاده از زبان
است و زبان خودش فقط شکلی از بیان افکار محسوب می شود،چون باژست ها
نیز میتوان افکار را بیان کرد.
درآخرین مرحله فرعی از مرحله رشد حسی_حرکتی، ماهیت بازی و تقلید نیز
تغییر می کند.در این مرحله فرعی کودکان می توانند تقلید تاخیری انجام دهند:
یعنی عملی را مشاهده کنندو بعدا آن را تکرار و تقلید کنند.برای مثال یک کودک
18 ماهه ممکن است چند ساعت پس ازمشاهده رفتار برادر بزرگش که ادای موتور
سواری را در می آورده، هنگام رفتن به رختخوابش ادای فشار دادن پا روی پدال گاز
موتور را در آورد.این تقلید تاخیری به موقعیتهای دیگر نیز تعمیم داده می شود و اجازه
می دهد کودکان در شرایط جدید نیزنیز رفتارهایی را که قبلا مشاهده کرده اندتکرار
کنند.خردسالان در دومین سال زندگی خود رشد چشمگیری در زمینه بازیهای نمادین و
تمثیلی از خود نشان می دهند.برای مثال از داخل یک فنجان بسیارکوچک چای
می نوشند یا با تلفن اسباب بازی خود با دیگران صحبت می کنند.
پایداری اشیا
یکی از خردسالان می گفت:(به چیزی که نبینم نمیتوانم فکر کنم).اطفال بسیار کوچک
چیزی را که نبینند تصور می کنند وجود ندارد.اما بلاخرهمی فهمند که اشیایی هم که
از محدوده ادراک آنها خارج اند وجود دارند|_موضوعی که به آن پایداری اشیا میگویند.
محققان پایداری اشیا را باپنهان کردن اشیا به طرق مختلف و مشاهده نحوه چستجوی
کودک بررسی میککند.درک پایداری اشیا یک رشته مراحل فرعی دارد.در مرحله فرعی
یک(1تا 0ماهگی)اطفال فقط به آنچه در محدوده دیدشان است نگاه میکنند و دنبال اشیا
یا افرادی که ناپدید میشوند نمیگردند.برای مثال به مادرشان نگاه می کنند ولی اتاق را
ترک میکند دنبالش نمیگردند.در عوض به چیز دیگری نگاه میکنند.در مرحله فرعی دو
(4تا1ماهگی)طفل پس ازناپدید شدن شی به مسیری که شی در آن ناپدید شده
خیره می شود.طفل دوماهه با چشم ،مادرش را دنبال میکند اما وقتی مادرش از محدوده
بینایی اوخارج می شود به آخرین نقطه ای که مادرش درآن حضور داشته نگاه می کند ولی
انتظار ندارددوباره در جای دیگری ظاهر شود.به نظر پیاژه این پایداری شی واقعی نیست چون
جستجوی کودک اساسا منفعلانه است.در مرحله فرعی سه(8تا4ماهگی) جستجوی کودک
فعالانه تر می شود.در این مقطع اگر بخشی از یک شی را با دستمال بپوشانیم،طفل سعی
میکنددستمال را از روی آن بردارد تا بقیه آن شی نیز نمودار شود.کودکانی که اشیا را از روی
صندلی می اندازند،روی زمین رانگاه می کنند.گویی حالامی توانند مسیر حرکت اشیا را
پیش بینی کنند.کودکان در این مرحله فرعی هم پایداری کامل شی را بروز نمی دهند چون
جستجوی اشیای پنهان شده را فقط با تداوم حرکت چشم خود انجام می دهند_یعنی تا
حدودی انتظار دارند که اشیا کماکان در مسیرشان حرکت کنند.آنها دنبال اشیایی که کاملا
از نظرشان پنهان است نمیگردند.
در مرحله فرعی چهار (12تا 8 ماهگی)کودک دنبال شیی که بطور کامل زیر دستمال
پنهان شدهمی گردد. کودک در همین دوران مرتکب خطایی به نام خطای جستجو AB
می شود که سالهااست توجه روانشناسان را به خود جلب کرده است. اگر پس از آن که
کودک شبی را در یک جای معین پیدا کرد آن را جلوی چشمانش در جای دیگری پنهان کنیم
باز هم در همان محل اول دنبال آن شی می گردد.چنانچه پس از آن که کودک مورد نظر شی
را در جای جدیدش پیدا کرد دوباره آن را در جای جدیدش پیدا کرد دوباره آن را در جای اول
پنهان کنیم،مرتکب خطامی شود و به سراغ محلی می رود که آخرین بار جای درست شی
بوده است.به نظر پیاژه این کودکان نیز واقعا مفهوم پایداری اشیا را درک نمیکنند و صرقا
دریافته اند که اشیا جای خاصی دارند.اما بعضی از روان شناسان با این تلقی مخالفند.
برخی از روانشناسان می گویند خطای مزبور ناشی از محدودیتهای حافظه ای وناتوانی
کودک در بازداری پاسخ موفقیت آمیز قبلی است.عده ای هم معتقدند کودکان عملا می دانند
شی مزبور کجاست ولی نمی توانند دانش خود را عملی کنند.
جدول نحوه تشکیل مفهوم پایداری اشیا
این پست ادامه دارد.
ما رو در شبکههای اجتماعی دنبال کنید