در این مقاله از سری مقاله های کلینیک مهیا قصد داریم تا به ادامه
مبحث توالی رشد در کودکان بپردازیم:
نقش رفلکس ها در رشد
نقش رفلکس ها در کنترل حرکتی،یک موضوع بحث انگیز است.
برخی تئوری ها معتقدند که رفلکس ها،اساس کنترل حرکت طبیعی
را تشکیل می دهند(مانند شرینگتون).
مثلا معتقدند که رفلکس A.T.N.Rبخشی از فرآیند رشد هماهنگی
چشم با دست است به طوری که حرکت سر و چشم ها،دست
را در میدان دید کودک قرار میدهد.
با این حال،تحقیق دیگری نشان میدهد که در 2تا4 ماهگی،بین
رفتارهای reaching و بود و نبود این رفلکس،رابطه ای وجود
ندارد.محققان زیادی اشاره کردند که A.T.N.Rاز آنجا که در حین
چرخش سر به یک سمت باعث تسهیل اکستنشن اندام ها میشود
در حرکات افراد بالغ هم سهیم است.همچنین گفته شده است
که واکنشهای صاف کننده گرذن و بدن،اساس پیدایش غلتیدن
در کودکان است.عدم پیدایش غلتیدن در 4 ماهگی میتواند نشانه ای
از تاخیر رشد باشد.اما نقش این رفلکس ها در الگوهای پیشرفته تر
غلتیدن هنوز مورد سوال است بنابراین،در مورد سهم قسمت های
رفلکسی در تعیین اختلال رشد اتفاق نظر وجود ندارد.
مدلهای جدید رشد
تئوری های جدید بر این نکته تاکید دارند که پدیده ی رشد،بالاتر از بلوغ
رفلکس ها در CNSاست.رشد،پدیده ی پیچیده ای است که دارای رفتارها
و مهارتهای جدیدی است که در تعامل کودک با محیط (و بلوغ سیستم
عصبی و عضلانی_اسکلتی)به وجود می آید.در همین چهار چوب،پیدایش
کنترل وضعیت هم،به عکس العملهای پیچیده بین سیستم عصبی و عضلانی
اسکلتی نسبت داده میشود که عبارتند از :
1.تغییرات سیستم عضلانی_اسکلتی شامل افزایش قدرت عضله و تغییرات
وزن نسبی قسمتهای مختلف بدن.
2.تشکیل یا رشد ساختارهای هماهنگ یا سیزژیک عصبی_عضلانی برای
حفظ تعادل
3.رشد سیستم های حسی شامل حس پیکری،بینایی و ویستبولار
4.رشد استرانژی های حسی جهت تنظیم اطلاعات چندگانه
5.رشد مکانیسم های تطابقی و جبرانی جهت تعدیل استراتژی های حسی
و حرکتی
6.رشد نمایه داخلی که در ترسیم نقشه ادراک عمل مهم است
به نظر می رسد که یک جز مهم در تفسیر حس ها و هماهنگ کردن کنترل
پوسچر،وجود یک نمایه یا شمای داخلی در مغز است که چهار چوب مرجع
را فراهم می سازد.فرض بر این است که این چهار چوب مرجع به عنوان
مقیاسی برای اطلاعات حسی و تنظیم اعمال حرکتی عمل می کند.رشد
جنبه های حسی و حرکتی کنترل وضعیت،تشکیل نمایه های درونی را
تحت تاثیر قرار داده و این تاثیر از طریق قوانین سازماندهی حسی و
هماهنگی آنها با اعمال حرکتی نمود پیدا میکند.به عنوان مثال وقتی
کودک_تجربه حرکت در محیط جاذبه را کسب می کند نقشه های حسی
حرکتی او توسعه می یابند.این نقشه ها بر اساس اطلاعات ورودی از
سیستم های بینایی،حس پیکری و سیتبولار،فعالیت ها را تنظیم می کنند
بنابر این محققان استدلال می کند که مسیری که از حس به حرکت می رسد
از طریق یک ساختار نمایه یا شمای درونی بدن عمل می کند.
ارزیابی بر اساس مدلهای جدیدتر
بر اساس تئوری های جدید،ارزیابی مراحل اولیه رشد حرکتی شامل
ارزیابی توالی پیدایش رفتارهای حرکتی و سیستم های ساپورت کننده
کنترل وضعیت است.ارزیابی باید در حین فعالیتها و محیط های مختلف که
بصورت تغییر در عملکرد مشخص میشود در تجزیه و تحلیل رشد گنجانده
می شود.از آنجا که در فرآیند رشد وضعیت،سیستم های مختلف به میزان
متفاوتی موثرترند لذا شناخت اجزای مسئول رشد در هر مقطع و همچنین
آنهایی که سیستم را پس از رشد کافی به سطح جدیدی از عملکرد منتقل
میکنند مهم است.
رشد کنترل پاسچر بر اساس نظریه سیستم ها
از زمانی که گزل در سال 1946،مساله جهات رشد و حالت سری دمی را
شرح داد محققان مختلف،استثناهای زیادی در قوانین عمومی رشد او یافته اند.
مثلا مشخص شده است که کودکان،قبل از اینکه بتوانند سر و تنه خود در فضا
کنترل کنند در حین راه رفت با کمک،کنترل خوبی را در پاها ی خود نشان میدهند
با این حال به نظر میرسد که بسیاری از جنبه های توالی رشد سری دمی در بحث
کنترل پاسچر مصداق داشته باشد که این بحث را میتوان در عملکردهای زیر خلاصه کرد:
1)کنترل سر
هماهنگی حرکتی
هنزپریچتل کحقق و پزشک هلندی تحقیقات متعددی در مورد توالی و رشد پوسچر
در جنین و نوزاد انجام داده است.وی همچنین کنترل خود به خودی سر در نوزادان
تازه متولد شده را بررسی کرده و اعلام نمود که نوزادان در زمان تولد،کنترل پوسچر
یا ضد جاذبه ای خیلی ضعیفی دارند.وی حرکات بی اختیار و خودبخودی سر را
توسط الکترومیوگرافی و ویدئو بررسی کرد و دریافت که هیچ الگوی منظم فعالیت
عضلانی وجود ندارد تا نیروی جاذبه را خنثی کند.این یافته نشان میدهد که فقدان
کنترل سر نوزادان فقط ناشی از فقدان قدرت نیست بلکه به علت فقدان فعالیت
منظم عضلانی نیز میباشد.جهت بررسی واکنش کودکان نسبت به اختلال تعادل
وی نوزادان را روی یک صفحه که به سمت بالا و پایین حرکت میکرد قرار داد.
نوزادان 8تا 10 هفته ای اگر چه به حرکات و پایین سر واکنش نشان ندادند
اما الگوی واضع EMGدر آنها بوجود آمد و این واکنش درحدود 3 ماهگی تثبیت
شد. این تحقیق نشان داد که پیدایش واکنشهای وضعیتی هماهنگ در
عضلات گردن که زیر بنای کنترل سر می باشد در حدود 3 ماهگی اتفاق
می افتد.در 3.5 ماهگی اگر نوزاد را به جایی نشسته درآوریم سر و تنه
به فلکشن رفته و تحدب زیاده از حد کمرایجاد میشود. در 4 ماهگی افتادن
سر به حداقل میرسد و در 6ماهگی کنترل سر در حالت نشسته به حد
کمال میرسد.
ما رو در شبکههای اجتماعی دنبال کنید