You are currently viewing کاردرمانی در اختلال یادگیری

کاردرمانی در اختلال یادگیری

اختلال یادگیری چیست؟ بررسی تخصصی انواع اختلالات یادگیری خاص به همراه علل بروز، کاردرمانی در انواع اختلال یادگیری 

 

اختلال یادگیری خاص به چه معناست؟

اختلال یادگیری خاص، کاردرمانی در اختلالات یادگیری

شاید شما هم در نخستین روز‌های بازدید از مراکز کاردرمانی اطفال، در مواجه با کودکان دارای اختلال یادگیری کمی دچار سردرگمی شده باشید.
کودکانی که از نظر ظاهری دارای چهره و اندامی کاملا طبیعی می‌باشند. رشد کافی و نرمال قد و وزن آن‌ها، حاکی از به هنجار بودن خلقت جسمی آن‌ها بوده و از این نظر با کودکان سالم تفاوتی نخواهند داشت.

از نظر بهره هوشی کم و بیش عادی بوده و ورودی ادراک دیداری و شنیداری آن‌ها در محدوده طبیعی قرار دارد.

پس مشکل چیست؟ چرا متخصصین کاردرمانی باید پذیرای کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در مراکز توانبخشی باشند؟

ماجرا از سال‌های اولیه ورود این کودکان به مدرسه شروع می‌شود.
هنگامی که در فهم و یادگیری دروس مختلفی مثل حساب و ریاضیات، خواندن و نوشتن زبان مادری و یا انجام مهارت‌های حرکتی ظریف و یا نیازمند به هماهنگی حرکت و ادراک، دچار مشکلات عدیده و جدی می‌شوند.

مسلما یکی از مهم و تاثیرگذار‌ترین مباحث در درمان هر نوع بیماری و اختلال، تشخیص به هنگام آن می‌باشد.
به همین جهت؛ آشنایی با علائم، نشانه‌ها و تظاهرات بالینی برخاسته از این مشکل ضروری به نظر می‌رسد.

مشکلات این کودکان تا رسیدن به دوران مقاطع اولیه تحصیلی خود، اغلب از چشم دیگران پنهان باقی می‌ماند؛ با این حال، گاهی والدین نخستین کسانی هستند که در همان سال‌های ابتدایی زندگی به عادی نبودن فرزند خود پی می‌برند.
کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ارتباط برقرار کردن با دیگران را به خوبی فرا گرفته‌‌اند، با اطرافیان خود صحبت می‌کنند، بازی کردن را مانند سایر کودکان یاد گرفته و در برقراری تعامل با سایر همسالان خود، توانا هستند.

اخلاق و رفتار آن‌ها در نگاه اول مانند هر کودک دیگری عادی به نظر می‌رسد؛ گاه بی‌حوصله و بد اخلاق و گاه خوش خلق و دارای شور و شوقی وصف ناپذیر.
در پیش برد فعالیت‌های روزمره خود اغلب فاقد مشکل بوده و از عهده انجام کار‌هایی که والدین بر دوش آن‌ها می‌گذارند «کم و بیش» بر می‌آیند.
اما اختلال یادگیری ممکن است موجب عدم موفقیت تحصیلی برای این کودکان شود و نیز موجب دلسردی، عزت نفس پایین، سرخوردگی و به هم خوردن روابط با همسالان گردد.

تشخیص زود هنگام اختلال یادگیری، در سال‌های قبل از ورود به مدرسه، معمولا به دو حوزه مهارت‌های «ارتباطی» و «حرکتی» محدود می‌شود.
مشکلات ارتباطی از قبیل تاخیر در سخن گفتن، نارسایی یا دشواری در بیان خواسته‌ها، تمرکز ضعیف، دامنه توجه گسترده و نا استوار، نشان دادن بی‌علاقگی در انجام و بر دوش کشیدن وظایف محول شده و از زیر کار در رفتن و مواردی دیگر از این قبیل و همچنین کم توان و بی‌اشتیاق بودن نسبت به انجام فعالیت‌هایی مثل نقاشی، درست کردن کاردستی با قیچی، خمیر بازی، دوخت با منگنه و یا نخ و پارچه و یا حتی دوچرخه سواری نیز ویژگی‌هایی هستند که نباید با آنچه که عموما با «شیطنت» و «شر و شور بودن» از آن‌ها یاد می‌شود، اشتباه گرفته شوند.

همچنین حافظه دیداری و شنیداری ضعیف، از جمله مواردی هستند که عموما در سنین پایین‌تر گرچه کمتر به چشم می‌آیند، اما نشانه‌های مهمی از یادگیری ضعیف و کمتر از حد انتظار محسوب می‌شوند.

و اما درباره شخصیت این بچه‌ها، فعلا به همین قدر اکتفا کنید که به دلیل ناتوانی یا کم توانی در یادگیری موارد مختلف و یا حل و فصل برخی از مشکلات (به خصوص در مواردی که دیگران از آن‌ها انتظار دارند)، ممکن است نسبت به برخی افراد و بعضی از مسائل، پرخاشگر، نا امید، خجالتی، خود سر و لجباز باشند، اما این بدان معنی نیست که همواره خلق و خویی ناهنجار و گستاخانه خواهند داشت.

همچنین این کودکان نمی‌توانند آنچه را که درباره روش حل یک مسئله ریاضی یا طرز صحیح خواندن و نوشتن حروف در کنار یکدیگر از آموزگار خود دریافت می‌کنند یاد گرفته و به کار گیرند؛ چون آنچه را که می‌بینند و می‌شنوند، نمی‌توانند به درستی پردازش، تجزیه و تحلیل و درک کنند؛
ولی این بدان معنا نیست که نابینا یا ناشنوا هستند.

پسران حدود ۳ برابر دختران به اختلال (اختلالات) یادگیری مبتلا می‌شوند.

اصلی‌ترین تفاوت میان آن‌ها و دیگر کودکان استثنایی مثل کودکان مبتلا به ASD ، کودکان ID و غیره این است که ورودی ادراک و هوش بهر ایشان وضعیتی طبیعی داشته و از این رو افرادی که دارای هر گونه نقص و کاستی حاصل از بدفورمی‌ یا آسیب‌های جسمی در ورودی حواسی مانند بینایی (چشم)، شنوایی (گوش)، لامسه (پوست) و همچنین عقب ماندگی ذهنی متوسط یا شدید هستند، جزو مبتلایان به این دسته از اختلالات طبقه بندی نخواهند شد.
شایان به ذکر است که این اختلال، معمولا با اختلالات دیگری مانند اختلال نقص توجه همراه می‌شود و اصلی ترین روش درمان آن نیز مداخلات توانبخشی (به ویژه کاردرمانی) خواهد بود.

البته عوارض و تظاهرات بالینی این مشکلات، به حدی نیست که از کودک به عنوان بیش فعال و یا مبتلا به ADHD یاد شود، بلکه تشخیص را بر مبنای اختلال یادگیری ویژه قرار داده و از این اختلالات همراه به عنوان عوامل تشدید کننده بیماری اصلی یاد می‌کنند.
در نهایت باید گفت که این اختلالات متعاقبا به افت و پسرفت تحصیلی منجر می‌شوند؛ اما این بدان معنا نیست که هر کودک دارای افت یا اشکال در فرآیند تحصیل خود، مبتلا به اختلالات یادگیری شده است.
با تمرکز روی رشد همه این کودکان به عنوان یک انسان و نه فقط برای دستاوردهای تحصیلی، عادات احساسی خوبی در آن‌ها ریشه می‌دواند که نتیجتا زمینه موفقیت این کودکان را در طول زندگیشان فراهم خواهد ساخت.

 

علت ابتلا کودکان به اختلال یادگیری چیست؟

اگرچه عوامل مختلفی در بروز ناتوانی‌های یادگیری دخالت دارند اما تا کنون اندیشمندان و درمانگران فعال در این حوزه از شناخت و بر شمردن دلایل دقیق و قطعی این دسته از اختلالات، ناتوان بوده‌‌اند؛ برخی از مشکلات کنونی درباره درمان اختلالات یادگیری نیز بازتابی از همین ناتوانی در اشاره دقیق به علل بروز می‌باشند؛ که این امر لزوم سبب شناسی و بررسی نظریات مختلف در حوزه اختلالات و نارسایی‌های یادگیری را به اثبات می‌رساند. با این حال جمعی از عوامل وراثتی و محیطی را می‌توان برشمرد که با آسیب‌های مختلف فیزیکی یا شناختی به CNS ، منجر به ابتلای به اختلالات نورولوژیک، به ویژه اختلال یادگیری می‌شوند. دسته بندی این عوامل مختصراً بدین شرح می‌باشد:

۱. عوامل قبل از تولد

از این عوامل می‌توان به عدم تناسب خون مادر با جنین، هرگونه اختلال در ترشحات داخلی مادر، استفاده از دارو، قرار گرفتن در برابر اشعه، سوء تغذیه مادر در حین دوران حاملگی و بیماری‌های مادر که روی جنین اثر می‌گذارند، اشاره کرد. برای مثال اعتیاد به الکل و استعمال مواد مخدر توسط مادر در طول دوران حاملگی می‌تواند سبب سرخچه و یا ناهنجاری رشد و تحول سیستم عصبی شود.

۲. عوامل حین تولد

عواملی هستند که در حین تولد روی کودک تاثیر می‌گذارند. از جمله این عوامل می‌توان به کم اکسیژنی (فقدان اکسیژن و خفگی در حین تولد)، جراحت‌های ناشی از استفاده دستگاه‌های طبی مانند فورسپس ، نارس بودن نوزاد، تولد با پا و آمدن جفت پیش از نوزاد اشاره کرد.

۳. عوامل پس از تولد

عواملی هستند که بعد از تولد رخ می‌دهند.
از جمله این عوامل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
بیماری‌هایی مانند آنسفالیت ، مننژیت ، سرخک، سرخچه، مخملک که می‌توانند روی مغز و سایر بخش‌های سیستم عصبی تأثیر گذارند، مسمومیت سرب و….

۴. وراثت و ابتلا به اختلال یادگیری

شواهد نشان از این موضوع دارند که ناتوانی‌های یادگیری احتمالاً در برخی خانواده‌ها بیش از دیگران دیده می‌شوند. برای نمونه، احتمال بروز اختلالات یادگیری در خانواده‌هایی با ازدواج فامیلی و درجه خویشاوندی نزدیکتر، بیشتر است. مطالعات متعددی در ارتباط با قابلیت ارثی بودن ناتوانی‌های خواندن، نوشتن و زبان انجام شده است. همچنین شواهدی در دست است که نشان می‌دهد ناتوانی‌های یادگیری احتمالاً در بعضی خانواده‌ها بیشتر از دیگران دیده می‌شود. مطالعات انجام شده بر روی دوقلوها هم به گونه‌ای حاکی از نشانه‌های عوامل ژنتیکی است.

۵. محرومیت‌های محیطی و تغذیه‌‌ای

مطالعات بسیاری در مورد تاثیرات کمبود محرک‌های محیطی اولیه و تاثیرات سوء تغذیه شدید در سال‌های اول زندگی کودک انجام شده است. بسیاری از نظریه‌ها به این باورند که سوءتغذیه یا فقدان محرک‌های حسی و روانشناختی در ماهها و سالهای اول زندگی کودک می‌تواند روی کودک اثر بگذارد و به پیچیدگی ناتوانی‌های یادگیری او بیافزاید.
بعضی محققان هم به این باورند که علاوه بر این موارد، آلرژی‌ها، حساسیت در کودکان، سرماخوردگی‌های مزمن و مشکلات تنفسی هم در یادگیری کودکان موثر هستند.

عوامل آموزشی اما، که شامل مواردی مثل تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان، عدم فراگیری معلم نسبت به مهارت‌های لازم برای تدریس درس‌های پایه در مدارس، سوء رفتار با کودک در محیط‌های اموزشی، تدریس عملی نادرست، اختلال یا نقص در برنامه‌های آموزشی مثل عدم حضور معلم یا جابجایی معلمان، فقدان مهارت کافی در معلمین و غیبت‌های مکرر از کلاس درس می‌باشند، نقشی در بروز این اختلال نورولوژیک نداشته و از آن‌ها می‌توان به عنوان علل بروز «عدم یادگیری صحیح» یاد کرد.

در انتهای بحث، مجددا قابل تاکید است که اهمیت اطلاع از علل بروز اختلالات و ناتوانی‌های یادگیری، در درک بهتر مفاهیم آن و همچنین درک شایسته‌تر کودکان دچار این اختلالات بازتاب پیدا می‌کند؛ که نتیجتا موجب دریافت حمایت‌های مناسب از جانب خانواده و اطرافیان خواهد شد؛ امری که مهم‌ترین نقش را در بهبود شرایط کودک و موفقیت هر چه بیشتر او در طی فرایند درمان و توانبخشی دارد، و بهبود و روزافزونی آن، منتظر است.

 

تشخیص اختلال یادگیری خاص

در تشخیص اختلالات یادگیری، گام ابتدایی که بسیار حائز اهمیت می‌باشد، «توجه به مراحل رشد نرمال برای کودکان دبستانی و پیش دبستانی» است، چرا که پیدایش سریع تفاوت‌های رشدی، ممکن است نشانه اولیه‌‌ای از اختلال یادگیری باشد.

البته همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، اغلب قبل از سنین پیش دبستانی، تشخیص این اختلال در کودکان (مگر در موارد حاد)، تقریبا غیرممکن است. اما به هر جهت، در صورت تشخیص سریع، مشکلاتی که در اوایل روند رشد مشاهده می‌شوند، غالبا با مداخله به هنگام، به راحتی اصلاح خواهند شد.

قبل از اقدام به بررسی اولیه ابتلا به اختلالات یادگیری مختلف، می‌بایست وجود این دسته از علل و اختلالات با یک ارزیابی جامع، به طور کلی رد شوند (ارزیابی جامع فرآیندی است که به موجب آن ماهیت دقیق مشکلات یادگیری یک کودک مشخص شده و با بررسی دقیق نقاط قوت و ضعف کودک، سعی بر پیدا کردن علتی برای مشکلات وی خواهیم داشت):

• بیماری و نقص‌های احتمالی موجود در چشم یا گوش کودک (اختلالات دیداری و شنیداری که حاصل از ورود ناصحیح اطلاعات باشند)

• ناتوانی ذهنی و بهره هوشی کمتر از حد طبیعی مورد نیاز یادگیری و آموزش‌های عادی

• ناتوانی‌های جسمی در دستگاه حرکتی

• آسیب مغزی «وسیع»

• وجود صرع‌های مکرر (هرچند کوچک)

• مصرف دارو‌های پایین آورنده کارکرد مغز در زمینه‌های هشیاری، توجه و یادگیری

• فقدان آشنایی کافی کودک با زبانی که به وسیله آن تحت آموزش قرار گرفته است

• تدریس بسیار بی‌کیفیت و غیبت‌های مکرر از محیط آموزشی

• افسردگی حاد، اضطراب فراگیر و سایر اختلالات روانی گسترده

البته در بعضی از کودکان، وجود کمرنگ و خفیف یک یا دو مشکل از موارد ذکر شده نیز، مشاهده شده است؛ اما عوارض این مشکلات در نهایت پیشرفت ضعیف یادگیری و تحصیل آن‌ها را اصلا و ابدا به اندازه کافی توجیه نمی‌کند؛ به همین خاطر از آن‌ها به عنوان عوامل تشدید کننده ضعف یادگیری، یاد می‌شود.

شایان توجه است که تشخیص اختلالات یادگیری، بیشتر یک فرایند است تا یک مرحله منفرد.

این فرایند شامل مصاحبه و تکمیل شرح حال، بررسی سابقه، تست گرفتن و مشاهده بالینی کودک توسط یک متخصص است.

انواع متخصصانی که ممکن است قادر به تست و تشخیص ناتوانی و اختلالات یادگیری باشند عبارت‌اند از:

روانشناسان بالینی، روان‌پزشکان کودک، کارشناسان آموزشی، روانشناسان رشد، متخصصین مغز و اعصاب، متخصصین سنجش بینایی و شنوایی، ارگوتراپیست‌ها یا متخصصین کاردرمانی و گفتاردرمانگران

گاهی اوقات نیز این متخصصان به منظور دستیابی به تشخیصی دقیق‌تر، به صورت یک تیم واحد با هم هماهنگ می‌شوند.

آموزش افراد دارای ناتوانی‌های یادگیری، مستلزم این است که فرآیند تشخیص بر اساس یک آزمون واحد انجام نشود، بلکه بر پایه مجموعه‌‌ای از آزمون‌ها و تست‌ها در زمینه‌های مختلف باشد. با این وجود، برخی تست‌های رسمی و متداولی که برای تشخیص اختلالات یادگیری مورد استفاده قرار می‌گیرند، شامل: تست‌های هوش، آزمون‌های پیشرفت تحصیلی در سه بعد خواندن -نوشتن – ریاضیات، آزمون یکپارچگی بینایی – حرکتی و آزمون‌های شنوایی وپمن

 

 

 

 

 

برای مشاهده صفحه پرسشنامه ها کلیک کنید!

 

ما رو توی شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید!

اینستاگرام کلینیک توانبخشی محیا

 

حسن فراهانی

پژوهشگر در زمینه اختلالات تکاملی کودکان.

دیدگاهتان را بنویسید