You are currently viewing تاثیر تفاوتهای فرهنگی بر رشد کودکان

تاثیر تفاوتهای فرهنگی بر رشد کودکان

در این مقاله ازکلنیک محیا قصد داریم تا به تاثیر تفاوتهای فرهنگی بر رشد

کودکان بپردازیم :

نظریه روانی_اجتماعی اریکسون

پیروان فروید با وجود پذیرش برخی از مفاهیم نظریه‌اش،برخی دیگر از مفاهیم

مورد نظرش را رد کردند.بسیاری از آنها تاکید فروید بر میل جنسی را قبول نداشتند

و معتقد بودند او تاثیر فرهنگی بر رشد کودکان را در نادیده گرفته است.در میان

پیروان فروید،اریک اریکسون بیشترین تاثیر را بر مبحث رشد کودک گذاشت.

اریکسون معتقد بود انسانها طبق برنامه از پیش تنظیم شده‌ای به نام

(اصل ای پی ژنتیک)رشد می‌کنند.این اصل از دو جزءمهم تشکیل شده است.

اولا شخصیت بر اساس مراحلی از پیش تعیین شده که بطور رسشی تنظیم

شده‌اند رشد می‌کند.رسش در عین حال که مهارتهای جدید و به تبع آن امکانات

جدیدی را برایشخص به ارمغان می‌آورد،کاری می‌کند تا توقعات جامعه از شخص

نیز افزایش یابد.جوامع برای رفع نیاز‌های شخص در هر یک از گامهای رسش

،تمهیداتی مثل مراقبت والدین و مدرسه تدارک دیده‌اند.

مراحل روانی_اجتماعی

مراحل روانی و اجتماعی

تاثیر تفاوتهای فرهنگی بر رشد کودکان

به نظر اریکسون انسانها از گهواره تا گور هشت مرحله را پشت سر می‌گذارند.

افراد در هریک از این مراحل با یک بحران روبرو می‌شوند. اگر آن بحران را بخوبی

پشت سر بگذارند نتیجه مثبتی عاید آنها می‌شود و در غیر این صورت،نتیجه‌ای

منفی حاصل می‌آید.عده کمی ازانسانها،این مراحل را با نتایجی کاملا مثبت

یا منفی پشت سر می‌گذارند.به نظر اریکسون باید بین دو قطب هر مرحله

تعادل منطقی و معقولی ایجاد شود.هرچند نتیجه باید سمت مثبت مقیاس

میل کند.با آن که انسانها می‌توانند این بحرانها را در حین تحولات زندگی خود

دوباره تجربه کنند اما بطور کلی این بحرانها در مقاطع خاصی از زندگی آنان روی

می‌‌دهند.حل و فصل و رفع بحران در هر مرحله مبنایی برای پشت سر گذاشتن

چالشهای مرحله بعد خواهد شد.

مرحله اول:اعتماد در برابر عدم اعتماد :

نتیجه مثبت مرحله طفولیت،ایجاد حس اعتماد است.اگرچه بچه‌ها در این

مرحله طعم مراقبتهای گرم و صمیمانه را بچشند به محیط اعتماد خواهند کرد

و دیگران را دوستان خود خواهند دید.اما اگر والدین آنها آدمهای مضطرب و عصبانی

باشند و نتوانند نیازهای فرزندان خود را برآورده سازند ،فرزندشان احساس

بی‌اعتمادی خواهد کرد.اعتماد زیربنا و اساس نگرش کودک به زندگی است.برای

مثال کودکان دارای حس اعتماد،دیگران را یار و یاور خود می‌دانند و بطور کلی آنها

را موجودات خوبی می‌بینند،اما کودکانی که حس اعتمادقوی در آنها شکل نگرفته

بیشتر بر جنبه‌های منفی رفتار دیگران تمرکز می‌کنند.و این یکی از آثار تفاوتهای

فرهنگی در رشد کودکان است.

تفاوت های فرهنگی در رشد کودکان

مرحله دوم:خود مختاری در برابر شرم یا شک:

کودکان دو سه ساله،دیگر بطور کامل به بزرگترها متکی نیستند.آنها مهارتها‌ی

جسمی جدیدشان را تمرین می‌کنند و صاحب حس مثبت خود مختاری می‌شوند.

کودکان در این مرحله می‌فهمند برای خودشان کسی هستند.اگر در این سنین به

آنها اجازه ندهند کارهایی که می‌توانند را انجام دهند یا از آنها انجام کارهایی را

بخواهند که توانایی انجام دادن آن کارها را ندارند،احساس شرم و تردید در مورد

تواناییهایشان وجود آنها ذا فرا می‌گیردو اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند.

نگرش افراد خود مختار عبارت است از این که(فکر می‌کنم می‌توانم آن را انجام دهم)

و (من چیزهای ارزشمندی برای ارائه کردن دارم).یکی دیگر از آثار تفاوتهای فرهنگی

در رشد کودکان.

مرحله سوم:ابتکار در برابر احساس گناه:

از جمله آثار تفاوتهای فرهنگی در کودکان میتوان به ابتکار در برابر احساس گناه اشاره

کرد.کودکان در حدود 4سالگی برای اعمال خود طرح و نقشه‌ای می‌ریزند وبر اساس

آن‌ عمل می‌کنند.نتیجه مثبت این مرحله ،حس ابتکار است یعنی احساس منطقی

بودن تمایلات و اعمال.اگر پدر و مادرها در این مقطع سنی به فرزندان خود اجازه

بدهند نظرات خود را بیان کنند،در بچه‌ها حس ابتکار شکل می‌گیرد.اما اگر تمایلات

و برنامه@های آنان را تنبیه کنند احساس گناهی خواهند کرد که به ترس و عدم

جسارت ختم می‌شود.کودکانی که حس ابتکار عمل دارند به استقبال چالشهای

جدید می‌روند و ابتکار عمل دارند به استقبال چالشهای جدید میروند و ابتکار عمل

دارند.همچنین بشدت احساس توانمندی می‌کنند.درحالی که کودکان دارای احساس

گناه،رفتارها و شرایطی متضاد شرایط و رفتارهای گروه فوق دارند.

مرحله چهارم:سختکوشی در برابر احساس حقارت:

بچه ها در اواسط دوران کودکی مهارتهای تحصیلی هچون خواندن،نوشتن و

حساب و مهارتهای اجتماعی را یاد می‌گیرند.اگر کودکان در فراگیری این مهارتهای

جدید موفق شوند و دیگران برای پیشرفتهای آنان ارزش قائل شوند،سختکوش خواهند

شد و نظر مثبتی در مورد پیشرفتهای خود اتخاذ خواهند کرد.اما کودکانی که همیشه

با دیگران مقایسه شده اند و نفر دومی در زندگی آنها وجود داشته است،احساس

حقارت می‌کنند.وقتی فرهنگ،دین یا نژاد کودک مورد نظر می‌شود،کودکان سختکوش

از یادگیری کارهای جدی و تجربه کردن و آزمودن نظریات جدید لذت می‌برندو بااسقامت

و انتقاد پذیرند.

تفاوت فرهنگی در رشد کودکان

تاثیر تفاوتهای فرهنگی بر رشد کودکان

مبحثی ادامه دار است که به خواندن ادامه متن در پست بعدی از شما دعوت می‌کنیم.

ما رو در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام ما 

گروه توانبخشی-آموزشی محیا

دیدگاهتان را بنویسید